این داستان:گوشی ممنوع(😐توضیحات پایینع)👇

سلام روزتون بخیر☺

ما در هفتع نهایتا 2_3روزشو حضوری تو مدرسه ایم😿

بعدش مدیر مدرسمون تو کانال اطلاع رسانی کرد :گوشی نیارین مدرسع💔💔

خلاصه وقتی رفتیم مدرسع منو 5نفر دیگع گوشی اوورده بودیم😋🙏

البتع تو حیاط ما با گوشی کار نمیکردیم چون دوربین داشت😂

میرفتیم سرکلاس بچه ها مدام ازBTS میحرفیدن 😐
بدترین قسمت ماجرا این بود که وقتی معلم ادبیات اومد کلاس تا از ما درس بپرسع💔گوشی یکی از بچه ها زنگ خورد و صداش در کلاس به گوش می رسید...😂😂😂

ناگهان معلم از جا برخاست و مشکوک به ما نگاه میکرد و بعد گفت: کی گوشی اووردع مدرسع؟😐

یکی از بروبچ باحال کلاسمون گف:خانم اجازع؟مه لقا خانوم☺😂

نمرشو کم کرده بید ولی دمش گرم نزاشت قضیع لو برع

زنگ تفریح گوشی ها رو چک کردیم تا سایلنت باشع👌

بعد برای یادگاری
کنار هم
با لبخند
وایسادیم
و عکس دسته جمعی گرفتیم ...💗👥👥👥😂😂😂😜


😼
دیدگاه ها (۰)

ارع من خیلی مردم😼💪

اهای اشک درارا خجالت بکشین هاهاهاها💔😂😹😸

ارع خیلی حال میدع😋👌

خوب کاری کردیع حاجی😐😂👏

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط